دشنه ی جهالت مدرن ، انسان معاصر را از شام تا بغداد، از پاریس تا کالیفرنیای امریکا ، به مذبح می برد و رنج ِ بشرخون پیکر معاصر، گنجی برای حیات و بقای دیو بدویت سیاه معاصر شده است . موجاموج ستم و وحشت، بر صخره های زخمی روح انسانیت می کوبند و خرد می کنند و در اقیانوس خشونت فرو می برند تا غول تک چشم نادانی و جنایت، ضحاک وار بیاساید. می گویند ایمانها مسخ شده است و گونه هایی جدید فرقه های باطل ،از دل یکدیگر به مانند علف هرز زاییده می شوند تا بلکه مأمنی باشند برای بشر امروزکه در وادی گمراهی سرگردان و حیران، کانالهای تلویزیون را بدون آنکه خود بداند به دنبال چه می گردد پشت سرهم عوض می کند و در صفحات اینترنت ،پیاپی غرق می شود.
اما در این روزگار پدیده بی نظیر و پرمعنای راهپیمایی اربعین حسینی در حال وقوع است. بشر به تنگ آمده در دوزخ تنهایی، صدها کیلومتر فاصله رسیدن تا کربلا را «معبر امید و نور» یافته است ، تادر اربعین ِواقعه عظمای طف و "سر" گردانی کاروان آزادگان حسینی ، سرگردانی خود را چاره ای کند.
انسان خسته و ناامید امروز، جاودانگی نامش را در نام حسین (ع) و در راه اندیشه او یافته است . بی تابی عمیقی در ماست تا که یاد و ناممان از تندباد فراموشی نگاهبانی کنیم. حسین ابر انسانی که در میانه صحنه عظیم طف فریاد زد :« اِن لَم یَکُن لَکُم دینٌ فَکُونُوا اَحراراً فی دُنیاکُم: اگر دین ندارید در دنیایتان آزاده باشید»
اگر در عاشورا کاروان مجروح و به زنجیره درآمده اهل بیت(ع)در پی راس به نیزه رفته اباعبدالله الحسین (ع) ، غریب و ویران شده به سوی شام روان شده بودند، امروز بیست و شش میلیون جان مشتاق و تنها از سرتاسر جهان ، از مذاهب و ادیان مختلف، و نه فقط شیعیان، در پی خورشید حسین (ع)، جان شیفته دوانند تا تنهایی خویش و رنج بشر معاصر از جهالت مدرن را فریاد بکشند و حسین (ع) تنهای عاشورا و واقعه طف،امروز رهبر امپراطوری بزرگ است که از تمام عالم شهروند دارد و بزرگترین میهمانی تاریخ را با بزرگترین خوان پادشاهی با خدمه هایی متنوع از کودکان تا سالخوردگان میزبانی کرده است .
انسان خسته امروز به شهود شاید، دریافته است که زیستن با درد بیخوابی و رنج سفر و کفش از پای درآوردن و پیاده به سوی بین الحرمین شتافتن از آرامش داشتن و ولی نزیستن در خانه و شهرش بهتر است.
همه ما خسته از این دوزخ تنهایی در جهان معاصر به دنبال جاودانگی هستیم . و این جاودانگی را در جاده های نجف تا کربلا در بین الحرمین ،در آرامیدن در موکب کودکان نازنین و معصوم و پیرزنان فقیر روستایی بین راه نجف تا کربلا یافته ایم.
امروز سرافرزانه به دخت پیامبر(ص)،حضرت زهرا(س) که مظلومانه ، شباهنگام در کوچه های مدینه، در کنار سلمان پارسی ، خانه به خانه به دنبال اثبات حقانیت ولایت علی بن ابیطالب (ع) بود،عرضه می کنیم که این خیزش عظیم بشری در زمانه ای که رنج ابنای بشر ، آرامشمان را درربوده است ، به نام نامی فرزندان آن بانوی بهشتی و علی(ع) گرد هم می آیند.
انسان معاصر بدنبال این روح بزرگ روان شده است. انسانی که می خواهد در زمان ادامه یابد و نه در مکان. پس مکان را با پای برهنه طی می کند و مرزها را در می نوردد تا باقی بماند در درخشش خورشیدگون حسین (ع)، این جمعیت بیست و شش میلیونی شرکت کننده در اربعین حسینی ، خوشتر داشتند ذره ای باشند در ابدیت و آگاهی از خویشتن تا که بمانند در غربت تنهایی خویش در میان سیلاب اینترنت و ماهواره و رسانه به تنگ آمده از نیرنگ و جهل داعشیان که قلب جهان معاصر را نشانه رفته است.
پیاده روی اربعین بار دیگر نشان داد که بشر معاصر، جاودانگی را بر بیکرانگی ترجیح داد و چه جاودانگی خوش تر از دستگاه مردی که راس مقدسش غریبانه در کوچه های نکبت زده کوفه پیمان شکن، قرآن تلاوت کرد و در تنور خانه خولی، نور بر سینه نفرین زده روزگار تاباند و درپیشگاه عبیداله و یزید، در طشت زرین قرار داده شد و شنوای خطبه های تاریخی زینب(ع) و سجاد(ع) بود. اگر زمانی جهل می خواست نام حسین و اندیشه اش به خاموشی گراید، امروز ایثار واقعه عظما ثارالله در کربلا ، نیزه نوری است بر قلب سیاه جهالت مدعیان و بشرخسته امروز به دنبال پیوستن به آن همه زیبایی هایی بود که زینب در صحنه آرایی یزید از آن گفت: «ما رایت الا جمیلا».
اینهاست که انسان معاصر که در آرزوی نجات دادن خاطره و یاد و نام خویشتن است و در پی مادامی است و آیا شما جاودانگی والا تراز این سراغ دارید که یاد و نامتان در حسین (ع)، این روح جاری خدا از ازل تا ابدآلاباد بقا یابد؟