زندگی در هر شاکله اجتماعی باعث تغییر دیدگاهها ، ارزشها و نگرشها و هنجارهای آن محیط می شود، در محیط شهری نیز به دلیل برخورداری ازانواع مناسبات اجتماعی در زیست شهری، فرهنگی در ساختار شهری شکل می گیرد که به آن «فرهنگ شهرنشینی» می توان نام گذاشت.

برای رسیدن به یک نظام موفق مدیریت شهری ، شهروندان باید حقوق و وظایف خودشان را بشناساند.

این معرفی شناخت زندگی شهری هم باید از جانب مدیرانی که مسئولیت اداره امور شهر را به عهده دارند انجام شود و هم از جانب شهروندان و مردمی که در یک شهر حضور دارند.

در سالهای اخیر افزایش جمعیت شهرها ، شهرها را با مشکلات بی سابقه ای  روبرو کرده است که یکی از علل آن عدم آشنایی شهروندان با زندگی در شهرها و قوانین آن است.

روزانه شاهد ناهنجاریها متعددی در سطح شهر هستیم  که باعث آزار و تخریب آرامش ما می شود. از ریختن زباله در خیابان ها، تا عدم رعایت قوانین ترافیکی و رهاسازی آبهای آلوده در کوچه ها و شکسته شدن شاخه های درختان و ساختن خانه های بدون مجوزاز جمله این مشکلات هستند. همه این موارد و سایر موارد دیگری که هر کدام از ما موارد متعدد دیگری را هم می توانیم بدان بیفزاییم باعث عدم پیشرفت شهر و توسعه آن می شوند.

پدیده شهروندی را ارتباط دهنده دولت و جامعه می دانند.شهروند کسی است که اختلافاتش را با دیگر شهروندان به سازش برگزار می کند. مصالحه ای که متضمن مشارکت است و اینگونه است که مشارکت سازی شهروندی از سوی نهادهای شهری و مشارکت پذیری شهروندی از سوی ساکنین شهر ، اهمیتی  مضاعف می یابد.

شهروندی نقشی است که مجموعه ای کامل از حقوق و تکالیف را با خود دارد. حق و تکلیف همواره در کنار هم مقام شهرنشین را اعتلا می بخشد و در صورتی که فقط به یک وجه توجه شود ، پیامدهای نامطلوب به بار می آورد .

بنابراین آموزش زندگی شهرنشینی از اصول مهم نظام جدید مدیریت شهری است. برای نیل بدین منظور می توان از برنامه های«آموزش شهروندی» بهره برد.

آموزش شهروندی باید برنامه ریزی شده  باشد و به صورت منظم و ادامه دار انجام گیرد.مدیران و مسئولین شهری باید از همان ابتدا به این اعتقاد رسیده باشند که آموزش شهروندی مهمترین روش برای بهبود امور شهری است.

حقوق و تکالیفی که شهروندان بر عهده دارند در میانشان یک روند مناسب را برپا می کند. در برابر هر کدام از حقوق و مطالباتی که هر کدام از اشخاص به عهده دارند، بر دوش فرد به فرد شهروندان وظایفی گذاشته می شود. این قاعده یک نظم نوین در حوزه اجتماعی را داراست. از این رو مفهوم شهروندی یک نظام اجتماعی متشکل را با خود به همراه دارد که لازمه شهرهای توسعه یافته است.

در شهرها، افراد ساکن آن یعنی شهرنشینانش وقتی «شهروند»محسوب می شوند که دارای حقوق و تکالیف مشخصی هستند.در برابر این حقوق ، یک مدیریت شهری نیز وجود دارد که آن مدیریت نیز برنامه ها و وظایفی داردکه باید اجرایی شوند.وقتی میان این دورابطه متقابل ایجاد شود یک نظم اجتماعی شهری پدید می آید که سنگ بنای توسعه شهرهای نوین است.

وقتی به مفهوم هویت شهروندی اشاره می کنیم  از یک سو به آگاهی ساکنان شهرها از حقوقشان در زیست شهری و از طرف دیگر به میزان حساسیت شهرنشینان به قوانین اصولی شهرها تاکید می کنیم.

در این رابطه قانون مداری از ویژگیهای اساسی شهروندی است . قانون باعث می شود که زمینه هماهنگی و اتحاد میان شهروندان یک شهر ایجاد شود.

شهروندی ارتباط مستقیمی با مفاهیم مسئولیت ومسئولیت پذیری جامعه همراه است.در کنار مسئولیت پذیری ، قانون مداری دارای اهمیت است. قانون مداری فرایندی است که شهروند در بزرگراه قانون برای رسیدن به اهداف اجتماعی و توسعه در سطوح مختلف حرکت می کند.آنچه که در مفهوم شهروندی دارای ارزشی والاست کوشش جهت همکاری با سایرین با علاقه و رغبت قلبی است. فرد آن قدر به این همکاری علاقمند است که حاضر است علاوه بر مسئولیت خود ، وظیفه سایرین را نیز به دو ش بکشد تا هدف غایی در جامعه و بهبود وضعیت شهر به دست آید.  

مفهوم شهروندی حداقل شامل سه عنصر هویت ملی، وابستگیهای اجتماعی،فرهنگی و فراملیتی  و مشارکت مدنی جامعه می باشد.

در فرهنگ شهروندی ،مدیریت شهری در کنار موارد قانونی باید اخلاق شهروندی را به سوی موارد بهینه اجتماعی و اخلاقی سوق دهد.

مدیران شهری باید شرایط اجتماعی را از طریق برنامه ریزی اجتماعی و فرهنگی به شکلی مهیا کنند که شهروندان بتوانند از حقوق شهروندی خود دفاع کرده و به وظایف خودشان نسبت به سایر شهروندان و همچنین سیستم مدیریت شهری عمل نمایند.