شهر فقط یک سکونتگاه شهروندان محسوب نمی شود بلکه از روح شهروندانش هویت خویش را کسب می کند. در واقع روح شهروندان و شخصیت آنها در زوایای پیدا وناپیدای شهر خود را به نمایش می گذارد.ابتدا این روایت جذاب تاریخی را با هم بخوانیم :
شهر به مانند خانه ای است بزرگ و دارای چندین اتاق و حیاطی وسیع، با باغچه و درختانی سبز و شاداب و حوضی در میان حیاطش که گلدانهای رنگارنگ احاطه اش کرده،اما همانگونه که همه مان آرزو داریم خانه ای پراز آرامش و زیبایی داشته باشیم، شهر نیز می خواهد که برای شهروندانش با خود آرامش، نشاط و پویایی به ارمغان بیاورد. این آبادی و زیبایی خانه وقتی محقق می شود که ساکنین خانه ، این منزل را دوست داشته باشند و برای زیبایی و به روز ماندن و جذابیتش تلاش نمایند.
زندگی در هر شاکله اجتماعی باعث تغییر دیدگاهها ، ارزشها و نگرشها و هنجارهای آن محیط می شود، در محیط شهری نیز به دلیل برخورداری ازانواع مناسبات اجتماعی در زیست شهری، فرهنگی در ساختار شهری شکل می گیرد که به آن «فرهنگ شهرنشینی» می توان نام گذاشت.
برای رسیدن به یک نظام موفق مدیریت شهری ، شهروندان باید حقوق و وظایف خودشان را بشناساند.
این معرفی شناخت زندگی شهری هم باید از جانب مدیرانی که مسئولیت اداره امور شهر را به عهده دارند انجام شود و هم از جانب شهروندان و مردمی که در یک شهر حضور دارند.